متکبر و سرکش. (آنندراج). متکبر و باغرور و بددماغ. (ناظم الاطباء) : مالیخ کاخ پخته بد اندر دماغ خویش زآن کاخ خویشتن را گنده دماغ کرد. سوزنی. ، آنکه از هر چیز زود قهر کند. زودرنج، آنکه بینی او بوی بد بدهد: گنده دماغی بنفشه بوی نه کالوخ گنده دهانی کرفس خای نه کیکیز. سوزنی
متکبر و سرکش. (آنندراج). متکبر و باغرور و بددماغ. (ناظم الاطباء) : مالیخ کاخ پخته بد اندر دماغ خویش زآن کاخ خویشتن را گنده دماغ کرد. سوزنی. ، آنکه از هر چیز زود قهر کند. زودرنج، آنکه بینی او بوی بد بدهد: گنده دماغی بنفشه بوی نه کالوخ گنده دهانی کرفس خای نه کیکیز. سوزنی