- گنده دم
- کسی که دهانش بوی بد دهد گنده دم: ز نخ چو پشت پلنگ و نغوله چون دم سگ چو شیر گنده دهان سهمناک چون کفتار. (سوزنی)
معنی گنده دم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بدبویی دهان گنده دمی
گنده بینی، کسی که بینیش بد بو باشد، کنایه از متکبر، مغرور، کنایه از بدخلق
کسی که بینی اش بوی بد دهد: گنده دماغی بنفشه بوی نه کالوخ گنده دهانی کرفس خای نه کیکیز. (سوزنی)، متکبر مغرور، زود رنج، بد خلق
حالت و کیفیت گنده دماغ
خوشحال، روشن ضمیر
کسی که چیزهای گندیده و پست بپزد
کسی که سخنان بالاتر از حد خود گوید
کسی که دهانش بوی بد دهد گنده دم: ز نخ چو پشت پلنگ و نغوله چون دم سگ چو شیر گنده دهان سهمناک چون کفتار. (سوزنی)
کسی که چیز های کم بها را دزدد دله دزد
کوفته کوچک: تا که بود گنده چی امرد ابرو ترش تا که بود حلقه چی شاهد شیرین دهن. (بسحاق اطعمه)
کسی که چیز های متعفن و پست پزد و فروشد (مانند شکنبه و روده) : اوستاد تمام گنده پزان، آنکه بد پزد
روشن ضمیر، روشن روان، مقابل مرده دل و افسرده دل، خوشحال، شاد
Lively
живой
lebendig
жвавий
żywotny
animado
animado
vivant
levendig
जीवंत
حياويٌّ
ร่าเริง